معنی خرد کردن در فرهنگ لغت

مسكن > معنی خرد کردن در فرهنگ لغت

معنی خرد کردن در فرهنگ لغت

خرد کردن معنی در دیکشنری آبادیس

خرد کردن مترادف خرد کردن: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن معنی انگلیسی: break, chip, chop, crush, devastate, grind, sliver, smash, pound, quell, to break to pieces, to shatter, to crush, to grind, to change(as money), toخرد معنی در دیکشنری آبادیس خرد /xerad/ مترادف خرد: حقیر، صغیر، کوچک ، اندک، کم، ناجیز، شکسته، له ، ریز، ریزه درک، آگاهی، ادراک، بینش، دانایی، حکمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقیبت، هوش متضاد خرد: کبیر، بالغ، بزرگ، سالم، خرد معنی در دیکشنری آبادیس

معنی خرد کردن فرهنگ فارسی معین

1 از هم پاشیدن ، ریزریز کردن 2 کشتن ، نابود کردن معنی خرد کردن فرهنگ فارسی معین لام تا کاممعنی واژهٔ خرد کردن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یابمعنی خرد کردن فرهنگ فارسی معین

معنی خرد 5 لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

مترادف طیفی آزاد + خرد لغت‌نامه دهخدا خرد [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است (از برهان قاطع) ضد بزرگ (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ) صغیر صُغار (بحر الجواهر) کوچک کم جثه (از ناظم الاطباء) مقابل معنی خرد کردن در فرهنگ معین: از هم پاشیدن، ریزریز کردن، کشتن، نابود کردن [خوانش: (خُ کَ دَ) (مص م)]معنی خرد کردن در فرهنگ معین جدول یاب

معنی خرد فرهنگ فارسی معین لام تا کام

خرد معنی 1 عقل 2 ادراک ، دریافت مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش متضاد كبير، بالغ، بزرگ سالم، نشكسته بزرگ، حجيم، عظيم انگلیسی wisdomمعنی واژهٔ خرد و خاکشی کردن در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یابمعنی خرد و خاکشی کردن لغت‌نامه دهخدا

معنی خرد لغت‌نامه دهخدا لام تا کام

خرد [ خ ِ رَ ] (اِ جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شویدفرهنگ لغت فارسی فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه، لغت نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبایدیکشنری فارسی به فارسی

شکستن معنی در دیکشنری آبادیس

فرهنگ فارسی عمید شکستن به معنای باز کردن با ابزار سخت یا نرم نیز گفته می شود به عنوان مثال گفته می شود قفل را شکستن شکست = سکست = زکست = ز کست = ز کاستن = از کم شونده هر چیزی بشکنسد کم می شود پس2 منبع فرهنگ فارسی معین نمایش تصویر معنی خرد معنی 1 عقل 2 ادراک ، دریافت مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش متضاد كبير، بالغ، بزرگمعنی خرد فرهنگ فارسی معین لام تا کام

فرهنگ معین دیکشنری آنلاین آبادیس

فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای همان زبان گردآوری می شوندترجمه "zerbrechen" به فارسی شکستن, خرد کردن بهترین ترجمه های "zerbrechen" به فارسی هستند نمونه ترجمه شده: Man kann das Barometer zerbrechen, aber nicht das Wetter aufhalten ↔ شما می توانید شیشه شکستن ، اما شما نمی تواند مانع آب و هواzerbrechen در فارسی ، ترجمه ، فرهنگ لغت Glosbe

معنی فرهنگ لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا فرهنگ [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم وهمانگونه که در فرهنگ دهخدا ذکر شده لغت از واژه یونانی logos واردزبان عربی شده که همان واژه در فارسی می باشد ریشه هندو اروپایی واژه weku به چم گفتار و صحبت کردن است که در اوستا وخش، وخشور vac, vaks, ودر سانسکریت vak که همگی ب چملغت معنی در دیکشنری آبادیس

له کردن معنی در دیکشنری آبادیس

معنی له کردن معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و در فرهنگ لغت آبادیس ۱ مضمحل کردن ۲ کوفتن خرد کردن : گردوها را با پاشنچیزی را گرفتن: چرخ کردن شیر۲ با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آنرا تیز کردن دستگاهی گوشت را ریز ریز کردن۳ بوسیل ۴ دندان را با دستگاه خاصی تراشیدن چیز فلزی را با چرخ صیقل دادن یا تیز کردن چرخ کردن معنی در دیکشنری آبادیس

فرهنگ لغت فارسی انگلیسی Glosbe

فرهنگ لغت های Glosbe منحصر به فرد هستند در Glosbe شما نه تنها می توانید ترجمه های فارسی یا انگلیسی را بررسی کنید ما همچنین نمونه‌های کاربردی ارائه می‌دهیم که ده‌ها جمله ترجمه شده را نشان می‌دهدلاس زدن (فیلم) لاس زدن ( انگلیسی: Flirting ) فیلمی در ژانر رمانتیک به کارگردانی جان داگان است که در سال ۱۹۹۱ به نمایش درآمد از بازیگران آن می توان به نوآ تیلور، تندی نیوتون، نیکول کیدمن و نائومی واتس اشاره کردلاس زدن معنی در دیکشنری آبادیس

معنی دانش 5 لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

فضل ادب (صراح ) علم حکمت (زمخشری ) (دهار) (ترجمان القرآن ) حصول علم ثابت ، و در مراتب ، پژوهش است یعنی رفتن بطرف علم آنگاه شناسایی است یعنی نزدیک شدن به آن و سپس دانش است یعنی علم ثابت ادراکترجمه "mince" به فارسی خرد کردن, ریزه, (از روی تظاهر) با قدم های کوتاه راه رفتن بهترین ترجمه های "mince" به فارسی هستند نمونه ترجمه شده: Adalbert spoke in a mincing, slow voice, with exaggerated, bored, and boring politeness ↔ آ دالبرت باmince در فارسی ، ترجمه ، فرهنگ لغت انگلیسی

خرد کردن و معنی GitHub

Contribute to boy/fa development by creating an account on GitHubدر قاموس مقدس آمده : لغت ، معروف است شکی نیست که خدای تعالی آدم را توانا بر سخن گفتن خلق فرمود (پیدایش 3 ، 20) و همان لغت که آدم بدان سخن راند تا زمان بنای برج بابل باقی بود (پیدایش 11 ، 1) یعنی یکصدمعنی لغت لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

معنی کردن لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ کردن در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از بنا کردن (فرهنگ فارسی معین ) بنا نهادن پی پس نان سمید پر از ده درم سنگ خرد کنند و سی درم دوغ بر این نان کنند و بنهند تا آغشتهدر فرهنگ لغت آبادیس قورمه اسفناج ؛ گوشت را خرد کرده پیاز را در روغن نیم سرخ کرده ، گوشت را در آن سرخ کنند و آب ریزند، نیم پز که شد حتی " korumak " به معنی محافظت کردن در ترکی از معنی شعله ورقورمه معنی در دیکشنری آبادیس

گم معنی در دیکشنری آبادیس

گم : به معنی های :خم، حلقه ای کردن، گرد کردن، و واژه جمع عربی وامواژه ای است که از این واژه ایرانی برگرفته شده هست 1 دهانه لگام، 2 پیوند دهنده ، نقطه جوش گم به معنی بستن و به هم بستن می باشددر دیکشنری آبادیس معنی: خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، کم کردن، تقلیل دادن، تنزل دادن، مطیع کردن، ساده کردن ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفتreduce معنی تخصصی در دیکشنری آبادیس

لغت نامه دهخدا دیکشنری آنلاین پارسی

افزودن یا درخواست واژه لغت نامه دهخدا به صورت آنلاین با قابلیت جستجو و مرور سریع واژگان فارسی به همراه سامانه توسعه و افزودن و ویرایش واژه و درج نظر برای واژه در قالب پروژه پارسی ویکی